برابر هم، رویاروی، رو در رو، روبارو، روی در روی رو به رو شدن: برابر هم شدن، به هم رسیدن و رو در روی یکدیگر واقع شدن رو به رو کردن: کنایه از دو تن را در برابر هم نگه داشتن که حرف های یکدیگر را بشنوند یا مطلبی را در مقابل هم بگویند
بَرابَرِ هَم، رویاروی، رو دَر رو، روبارو، روی دَر روی رو به رو شدن: برابر هم شدن، به هم رسیدن و رو در روی یکدیگر واقع شدن رو به رو کردن: کنایه از دو تن را در برابر هم نگه داشتن که حرف های یکدیگر را بشنوند یا مطلبی را در مقابل هم بگویند
آواره، بی خانمان، کسی که از خانه و مسکن خود رانده و آواره شده باشد، از این در به آن در، از یک خانه به خانۀ دیگر، در همه جا در به در شدن: کنایه از سرگردان شدن
آواره، بی خانمان، کسی که از خانه و مسکن خود رانده و آواره شده باشد، از این در به آن در، از یک خانه به خانۀ دیگر، در همه جا در به در شدن: کنایه از سرگردان شدن
پرحرفی. سخنان پوچ و بیهوده. در تداول، پی درپی سخن گفتن. حرف زدن. تلقین و تکرار. پرحرفی:ضرب المثلی در مقام استهزاء کردن تحصیل علم گویند: پالاندوزی است و دریای علم نه ملایی است و وروور. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع شود به امثال و حکم دهخدا
پرحرفی. سخنان پوچ و بیهوده. در تداول، پی درپی سخن گفتن. حرف زدن. تلقین و تکرار. پرحرفی:ضرب المثلی در مقام استهزاء کردن تحصیل علم گویند: پالاندوزی است و دریای علم نه ملایی است و وروور. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع شود به امثال و حکم دهخدا